فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایلکو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره نگاهی به یک کتاب مدیر در نقش مربی

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره نگاهی به یک کتاب مدیر در نقش مربی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

نگاهی به یک کتاب مدیر در نقش مربیمؤلف: کن بلانچارد و دان شولامترجم: دکتر عبدالرضا رضایی نژادناشر: نشر فرااز: علیرضا طاهری بروجنی

این کتاب حاصل کار مشترک «کن بلانچارد» صاحبنظر پرآوازه مدیریت و «دان شولا» مربی صاحب نام فوتبال آمریکایی است که هریک تجربیات اجرایی خود را در زمینه ای بسیار دور از یکدیگر ولی بسیار مرتبط به رشته تحریر درآورده و دراختیار خوانندگان قرار داده اند.«بلانچارد» و «شولا» با آفرینش کتاب «مدیر در نقش مربی» گلچین همه نوشته ها و دانش خود را به صورت گوهری تابناک و انگیزه آفرین به همه خوانندگان آثار و شیفتگان، پیشکش کرده اند. آنها پنج رمز رهبری را به شرح ذیل برشمرده اند:هیچگاه بر سر باورهای خود مصالحه نکنید (CONVICTION-DRIVEN)آنقدر تمرین کنید تا کامل شوید (OVERLEARNING)به هنگام دگرگون شوید (AUDIBLE READY)هشیارانه به کنشها واکنش نشان دهید (CONSISTENCY)گفتارتان را کردار کنید (HONESTY BASED)«بلانچارد» و «شولا» این پنج کیفیت و رمز رهبری را در قالب تجربه و کارکرد خود به شیوایی بیان می کنند.«شولا» از کارایی هریک از این مفهومها در میدان بازی و «بلانچارد» از به کارگیری آنها به عنوان راهبردهای کارامد رهبری در سازمانها سخن می گویند.آنها تلاش کرده اند که راه و روش از بند گشودن استعدادها و خلاقیتهای انسانی در هر فردی را به ما نشان بدهند.خلاصه از گامهای پنجگانه در ذیل آمده است:

گام اول: عقیده مندی- رهبران کارامد به انجام رسالت ویژه ای متعهد هستند؛- دانش بازی، خلاقیت، بازیکنان برجسته، کتاب راهنمای برتر همه مهمند، اما مربیگری پیروزمندانه در گرو ثبات قدم و برخورداری مربی از باورهای دیرپاست؛- باورها کارسازند؛- باورها به بار می نشینند؛- باورهای نامناسب به کارکرد نامناسب می انجامد؛- باورهای مربی و رهبر بسیار مهمند، زیرا آنها هستند که پیاده می شوند.- رود بدون کناره، مردابی بزرگ است؛- هدف را به درستی به همگان بشناسانید؛- برد فراورده جانبی سخت کوشی است؛- انسان بدون بینش نابود شدنی است؛- نه پیروزی پایدار است و نه شکست مرگ‌آور؛- شخصیت درونی همکاران باید با خواست شما همراه باشد؛- پیروان دوست دارند که این احساس را در رهبر به چشم ببینند (رهبری گروه را دوست دارد یا ندارد) باید لذت خود را نشان دهد.

گام دوم: یادگیری فراوان- رهبران کارامد تیم خود را به تمرین کامل وامی دارند؛- اگر می خواهید در دنیای رقابت امروز بهترین باشید، بایستی خود و یارانتان سخت بکوشند؛- یادگیری فراوان به معنای پیدایش مهارت و اعتماد لازم در بازیکنان و آمادگی برای انجام یک بازی بزرگ است؛- باید همه پیستون های موتور تیم هماهنگ به کار افتند، ضربه های همخوان، نیروهای هم افزا، دستاورد گروه را به بیش از حاصل جمع فعالیتهای افراد می رسانند؛- انسانهایی که بدانند از آنها خواسته اید به خوبی پاسخ خواهند داد؛- پیگیری هدفها بیش از هدفگذاری اهمیت دارد؛- کمال در سایه کارکرد ماهرانه حاصل می شود؛- تمرین به کمال می انجامد؛- تمرین کامل کمال آفرین است؛- کارکنان هر سازمان بایستی آنچه را کارایی ندارد شناسایی کنند، صرف وقت در حذف فعالیتهای ناکارامد از حدس زدنهای بعدی و دوباره کاریها می کاهد؛- از هیچ اشتباهی آسان نگذرید، اشتباه کوچک وجود ندارد؛- اگر اشتباهی را برطرف نسازید فرصت تکرار آن را فراهم آورده اید؛- امروز همه سازمانهای پیشتاز به بهبود مستمر پایبند هستند، آنها می کوشند تا امروز را بهتر از دیروز، این هفته را بهتر از هفته پیش، ماه جاری را بهتر از ماه گذشته و امسال را بهتر از پارسال کنند.

گام سوم: گوش بزنگ- رهبران کارامد، پیروان و تیم های آنان پیوسته برای دگرگونی آماده اند؛- در دنیای ما هیچ چیزی ثابت و تغییرناپذیر نمی ماند؛- پیوسته گوش بزنگ باشید. نه تنها برای تغییر یک یا دو حرکت در بازی، بلکه دگرگونی سراسر برنامه در صورت نیاز؛- برنامه سنجیده ای بریزید، در انتظار رویدادهای دور از انتظار بمانید وآماده دگرگونی در برنامه باشید.

گام چهارم: پایداری- پایداری تکرار پیوسته یک راه نیست، رفتار یکسان در وضعیتهای مشابه است؛- واکنش رهبران کارامد به کارکرد خوب، قابل پیش بینی است؛- اگر کارکرد خوب باشد، بی درنگ آماده تشویق هستند، ولی چنانچه فرد یا تیم کمتر از انتظار کار کند، راهنمایی یا سرزنش خواهندکرد؛- از بی توجهی به کار دیگران و سرخورده کردن آنان بپرهیزید و مدیریت راهنمایی و تائید مثبت را پیشه سازید؛- اگر برای دیدن کارکرد خوب انسانها در کنارشان نباشید، نمی توانید آنان را به انجام کار خوب وادارید؛- یک مربی یا مدیر خوب باید در میدان حاضر باشد ونکات مثبت و منفی را در جا تائید یا اصلاح کند؛- به جای صرف وقت براینکه چه کاری خوب است، ببینید چه کاری مهمتر است؛- چنان کنید که اگر سرزنش و مجازات شوید، به افراد این احساس دست دهد که ارزش انسانی آنان را همچنان پاس می دارید.

گام پنجم: رادمردی- رهبران کارامد سخت درستکارند و با دیگران کنش و واکنش روشن و سنجیده ای دارند؛- هرکس با خود روراست باشد، نمی تواند به دیگران دروغ بگوید؛- با سخت کوشی تمام عیار، پیروزی دردسترس است؛- مردم برترین خصلت رهبران را در رادمردی و درستکاری می خواهند؛- برای پیروزشدن بایستی پیوسته نیمی از شبانه روز را کار کنید، انتخاب 12 ساعت نخست یا دوم با خود شماست؛- «به گفته من، نه کردار من بنگرید» کارامد نیست؛- انسان برجسته ای می خواهد که به خطای خود اقرار کند و درپی اصلاح آن برآید؛- میزان شوخ طبعی معرف شخصیت شماست؛- اندکی شوخ طبعی، همه چیز را در چشم انداز شما می آورد و به انسان فرصت می دهد تا بدون رنجش انتقادپذیر باشد؛- همه پسندبودن زودگذر است، محترم بودن جاودانی است؛- من راهی را جز الگوبودن برای رهبری نمی شناسم؛- نتیجه معتبر، پلی است بر دره موجود میان گفتار و کردار؛- فروتنان خود کم بین نیستند، تنها کم به خود می اندیشند؛- مربیان بزرگ به دام پیروزیهای خود نمی افتند؛- به چیزی فراتر از خود باورداشتن بسیار بااهمیت است؛- چنانچه قدرت برتر را رئیس، سازمان، پیروزی یا از همه بدتر شخص خودت بدانی، مربی کارامدی نخواهی بود؛- ایمان راستین سخت کارساز است و آن منبع گسترده درونی دراختیار رهبران امروز نیز هست؛- حضور در مراسم مذهبی و توجه به خداوند برای ارشاد، تنها یک عادت نیست، در زندگی برای من از مفهوم ژرفی برخوردار است. در روزهای بازی هم موجب دلگرمی می شود؛- نکته برجسته در مربیگری، باورکردن کسی است، سپس دست به کار شدن و یاری رساندن به او تا برترین توان و بازده خود را آشکار سازد.از آنجا که کتاب حاضر از ویژگیهای بارزی برخوردار است، مطالعه آن به مدیران و دانشجویان رشته مدیریت توصیه می شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نگاهی به یک کتاب مدیر در نقش مربی

دانلود مقاله قرآن

اختصاصی از فایلکو دانلود مقاله قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله قرآن


دانلود مقاله قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

قرآن، کتاب آسمانی اسلام، بزرگ ترین سرمشق و راه گشای زندگی انسان ها در همه شوون و امور، تا روز قیامت است. در این کتاب بزرگ و بی نقص- که کلام خالق انسان و تمام هستی می باشد- آیاتی وجود دارد که به گونه ای بر اهمیت ورزش و نیرومند سازی جسم در کنار تقویت روح و بعد عملی دلالت دارد. ما در این جا به برخی از این آیات- در حد وسع کتاب- اشاره می کنیم، باشد که راه گشای ورزش کاران، ورزش دوستان و سایر اقشار جامعه مومن و مسلمان ما باشد، ان شاء الله.طالوت و نیرومندی جسمانیاز جمله مواردی که نیرومندی جسمانی به عنوان یک مزیت و امتیاز در قرآن ذکر شده، داستان طالوت و قوم بنی اسرائیل است. قوم یهود که در زیر سلطه فرعونیان، ضعیف و ناتوان شده بودند، بر اثر رهبری های خردمندانه حضرت موسی علیه السلام از آن وضع اسف انگیز نجات یافته و به قدرت وعظمت رسیدند، ولی پس از مدتی دچار غرور شده و دست به قانون شکنی زدند، و به همین جهت، سرانجام از قوم “جالوت”- که در ساحل دریای روم، بین فلسطین و مصر می زیستند- شکست خورده و 440 نفر از شاه زادگانشان نیز به اسارت جالوتیان در آمدند.

این وضع، چندین سال ادامه داشت، تا آن که خداوند پیامبری به نام “اشموئیل” را برای نجات و ارشاد آن ها برانگیخت. بنی اسرائیل گرد او اجتماع نموده و از او خواستند رهبر و امیری برای آن ها انتخاب کند، تا همگی تحت فرمان و هدایت او، با دشمن نبرد کنند و عزت از دست رفته خویش را باز یابند.

اشموئیل به درگاه خداوند روی آورده و خواسته قوم خود را به پیشگاه حضرت احدیّت عرضه داشت، به او وحی شد که طالوت را به پادشاهی ایشان برگزیدم:

“وَ قالَ لَهُم نَبِِِیِهُم اِنَّ اللهَ قََََد بَعَثَ لَکُم طالُوتَ مَلِکاً؛

و پیامبرشان به آن ها گفت: خداوند، طالوت را برای زمام داری شما مبعوث [و انتخاب] کرده است.”

از آن جا که طالوت مردی کشاورز بوده و توانایی مالی چندانی نداشت، اشراف با انتخاب وی مخالفت نمودند:

“قالُوا اَنّی یکُونُ لَهُ المُلکُ عَلُینا وَ نَحن اَحَقُّ بِِالمُلکِ مِنُه وَ لَم یُوتَ سَعَةً مِنَ المالِ؛

گفتند: چگونه او برما حکومت داشته باشد، با این که ما از او شایسته تریم؟ و او ثروت زیادی ندارد.”

او نه ثروت و قدرت مالی دارد و نه موقعیت اجتماعی و خانوادگی، زیرا از خاندان نبوت و پیامبری نبوده و از خاندان پادشاهی نیز نیست. اشموئیل در پاسخ گفت:

“اِنَّ اللهَ اصطَفیهُ عَلیکُم وَ زادَهُ بَسطَةً فِی العِلمِ وَ الجِسمِ

خداوند او را بر شما بر گزیده و علم و [قدرت] جسم او را وسعت بخشیده است.”

چنان که ملاحظه می شود، اشموئیل پیامبر دو خصلت “گسترش علمی و توانایی جسمی” را بر دو خصوصیت دیگر، یعنی قدرت مالی و افتخارات نژادی و نسبی، فضیلت و ترجیح می دهد و دارنده این دو خصلت را برای احراز مقام رهبری شایسته تر می داند، در این جا قدرت بدنی با صراحت به عنوان یک مزیت و فضیلت مطرح شده و در کنار علم و قدرت علمی قرار گرفته و با آن مقایسه شده است. هنگامی اهمیت این مقایسه روشن می شود که با اهمیت علم از دیدگاه

اسلام آشنا شویم. در قرآن می خوانیم:

“اِنََّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَموُا؛

در جمع بندگان الهی، فقط علما هستند که ترس و بیم از خداوند دارند [و حس تقوا و پرهیزگاری در دل آن ها راه دارد].”

“مَن یُوتَ الحِکمَةَ فَقَد اُوتِیَ خَیراً کَثیراً؛

کسی که از حکمت [و دانش و استحکام در اندیشه و گفتار و رفتار] برخوردار گردد، به خیر و برکت فراوانی دست یافته است.”

خداوند در مقام بیان منزلت والای حضرت یحیی علیه السلام می فرماید:

“وَاتَیناهُ الحُکمَ صَبِیّاً؛

ما به یحیی علیه السلام، آنگاه که کودکی بیش نبود، حکم و داوری متین و رای و اندیشه ای استوار ارزانی داشتیم. و در کودکی به او دانایی عطا کردیم.”

“یَرفَعِ اللهُ الَّذینَ امَنُوا مِنکُم وَ الَّذینَ اُوتُوا العِلمَ دَرَجات؛

خداوند آن هایی را که ایمان آورده اند و کسانی را که دانش یافته اند، به درجاتی بر افرازد.”

در احادیث نبوی نیز در این خصوص چنین آمده است:

“مِدادُ العُلَماءِ اَفضَلُ مِن دِماء الشُّهَداء؛

مرکّب قلم دانشمندان از خون شهدا برتر است.”

اِنَّ المَلائکَةَ لَتَضَعُ اجنِحَتَها لِطالِبِ العِلم ِرضیً بِما یَِضنَعُ؛

فرشتگان آسمانی برای ابراز رضایت و شادمانی نسبت به دانش آموختن طالبان علم، پرو بال خویش را فرو می نهند.”

“اُطُلُبوا العِلمَ وَلَو بِالصّین؛

جویای دانش و علم باشید، هر چند آن را در چین [و نقاط بسیار دور دست] سراغ گرفته باشید.”

“فَقیهَُ اَشَدّ عَلَی الشّیاطینِ مِن اَلفِ عابِد؛

وجود یک فقیه و فردا واجد بینش و بصیرت دینی، از دیدگاه شیطان ها و اهریمن صفتان، طاقت فرساتر و تحمّل ناپذیرتر از وجود هفتاد عابد است.”


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله قرآن

تحقیق در مورد زین العابدین مراغه ای از کتاب سیاحت نامه ابراهیم بیگ 19ص

اختصاصی از فایلکو تحقیق در مورد زین العابدین مراغه ای از کتاب سیاحت نامه ابراهیم بیگ 19ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 19 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

زین العابدین مراغه ای

از: سیاحت نامه ابراهیم بیک

......باری، فردای آن روز به عزم سیاحت تبریز حاضر شدیم . رفتیم تا اسب کرایه کرده حرکت کنیم . مکاری دیده، اسب خواستیم . گفت باید چهار روز صبر کنید . ده پانزده نفر مسافر دیگر نیز هست با ایشان متفقا برویم . ناچر بیعانه داده برگشتیم، در روز موعود چارپادار آمد، دو رأس استر آورده بود . ما نیز اسباب و لوازم سفر را بار کرده رو به طرف تبریز حرکت نمودیم .... هشت روز راه در نوریده وارد تبریز شدیم ... در ورود تبریز وضع مملکت قدری دهشت انگیز به نظر آمد . در میان اهل قافله نیز همهمه بود....دکاکین همه بسته اند . احدی دیده نمی شد که احوالپرسی شود، تا این که قدری هم پیش رفتیم . از دور چند نفری را دیدیم که تند می گذشتند . یکی از آن میان پرسید که برادر در این شهر چه حادثه ای اتفاق افتاده که دکانها بسته و از هر سو آثار پریشانی نمایان است ؟ گفت معلوم است که خبر ندارید . خانه پیشکار مملکت را اهالی غارت کردند، اما خودش گریخت . گفتم پیشکار کیست ؟ گفت : حاکم . گفتم : چطور، چطور، خانه حاکم را ؟ مرد که تندی کرده گفت : من اولوم قمش قویم 1من تا حال این لفظ را نشنیده بودم، ملتفت قبح آن نشده، گفتم برادر، ترا به خدا قسم می دهم جواب بده . چه شده ؟ گفت : بابا، خانه پیشکار، یعنی حاکم مملکت را اهالی شهر چاپیدند . گفتم تاکنون در هر مملکت ایران دیده و شنیدیم که اهالی خانه آنان را می چاپیدند . حالا چطور شده است که اهالی خانه آنان را می چاپند . گفت :

چنین است آئین چرخ درشت گهی پشت زین و گهی زین به پشت

زمان هرروز طور دیگری اقتضا می کند . هر چیز در وقت خودش خوش است . این را گفته و گذشتند . حال جلودار و مسافرین را واهمه گرفت ...خلاصه همه ترسان و لرزان در همانجا که محله "هفت کچل" می گویند، جلودار در دم کاروانسرایی ما را فرود آورد. خود از دریچه داخل کاروانسرا گشته، بعد دالاندار را صدا کرده، آمده در را گشودند. ما هم داخل شدیم . باز فورا در را بست . حجره ای برای اقامت نشان دادند . رخت در آنجا فرو هشته اقامت گزیدیم ....

آن شب را به هزار واهمه به سر برده، سحرگاهان دیدم که خبری نیست . بازار و دکاکین شهر همه باز است و مملکت ساکت . ما نیز از آن بیغوله فراز آمده راه بازار و دکان رفیقی که داشتم ، پیش گرفته پس از پرسیدن یکی دو نقطه به دکان او رسیده سلام دادم . بعد از معرفی خود آن دوست عزیز برخاسته از سر و صورت من بوسیده و به کمال مهربانی احوال پرسی کرده ....از من پرسید پس اشیاء و اسباب شما کجاست . گفتم ما دیروز رسیدیم . شهر پر آشوب و دکانها همه بسته بود ناچار در هفت کچل به کاروانسرای فرود آمدیم . راستی برادر دیروز آن چه هنگامه ای بوده که مردم این شهر برپا کردند . گفت : آقاجان اینجا تبریز است، هرچه خواهند می کنند . بعد تفصیلش را به شما نقل می نمایم . گفتم : من در هیچ جا نشنیدم که رعیت خانه حاکم را غارت کند... گفت : در تبریز آنچه به خیال کسی نمی آید می کنند . در این اثنا آدمش را با یوسف عمو فرستاد که اسباب خورده ریز ما را از کاروانسرا به خانه اش نقل دهند . طرف عصری نیز دکان را بسته رفتیم به خانه . در اثنای راه گذار ما به کوچه ای افتاد دیدیم در دم در عمارتی چند سرباز "چماتمه" زده بقاولی ایستاده اند . پرسیدم این خانه کیست ؟ گفت خانه یک نفر تاجر است تازه از سفر آمده . حکومت احتراما سرباز فرستاده است، چاتمه زده اند . گفتم : درست نفهمیدم . مکرر گفت : گفتم بابا ، این چه معنی دارد، به احترام تاجری سرباز فرستادن و چاتمه زدن در کجا دیده و شنیده شده است . یعنی چه، تاجری تازه از سفر آمده ممکن است ، اما برای احترام آن تاجر سرباز بر در او به قراولی گماشتن چرا ؟ این شخص به حکومت مملکت نیامده ، از امرا و صاحب منصبان لشکری نیست . امری بسیار غریب است . گفت : علی الحال قاعده مملکت چنین است . آنگاه دست تأسف به همدیگر سوده گفتم : حالا شبهه ای نماند که درد این ملک و ملت بیدوا است . رعیت و تجار نیز راه بدی پیش گرفته اند . از امثال این تجار نیز برای مملکت سهل است به جهت اولادشان هم فائده ای نیست . زیرا که رندان حکومتی اینان را نیز به پاره احترامات مجعولیه به خودشان مشتبه کرده اند، پس هرچه خود و سایرین در دست دارند به سبب اینگونه بلند پروازیهای بی معنی در اندک زمانی خواهند باخت . این مردمان خانه برانداز به هر رنگی که باشد این جور تاجران را با الفاظ بی معنی بفرما، به سر مبارک شما، جنابعالی و غیره تمام خواهند کرد . بیچاره اولاد اینان که پس از عزت به انواع خواری مبتلا خواهند شد ....

چون به خانه رسیدیم دیدیم عمارت عالی و خوبی است . چند اطاق بیرونی داشت . نشستیم . چند مجموعه شیرینی و بعض میوه ها برای تشریفات ما چیده بودند . مشغول صحبت شدیم . در اثنای صحبت گفت داداش از مصر تمام احوالات شما را به من نوشته است که در غیرت و تعصب ملی سرآمد ایرانیان است . مقصود شما را از این سیاحت نوشته، ولی می گوید کاش نرفتی ایران را ندیدی . چه، می دانم که اکنون برای او خیلی بد خواهد گذشت . گفتم چه باید کرد ؟ وطن ماست بایستی ببینیم . خیال داشتم هرگاه جای را از مشهد، طهران برای اقامت مناسب یافته خانه ای خریده به وطن اصلی خود برگردم . گفت : چطور شد، جایی را پسند کردی ؟ بی اختیار آهی کشیده گفتم نه . گفت آه چرا می کشی ؟ گفتم : بی اختیار از دلم برخاست وگرنه موجب آه چیزی نیست . گفت : خوب چه دیدی ؟ گفتم : هرچه دیدنی و ندیدنی بود دیدم . تنها یک چیز ندیدم که منتهای مقصود من آن بود . گفت : مقصود شما چه بود . گفتم : دیدن مکتب که مایه تمامی سعادت و نیک بختی هاست . امروزه قوت دولت، عزت ملت و آبادی مملکت همه منوط به بودن مکتب است و بس . در این صحبت بودیم که به شام خبر کردند . رفتیم سر سفره . شام صرف شد . پس از شام باز چایی آوردند . یک پیاله خوردیم . پس از اندکی صحبت صاحب خانه گفت شما هنوز از رنج راه نیاسوده اید، قدری زودتر بخوابید تا راحت شوید . خوب هم دریافته بود . رختخواب انداختند، خوابیدیم .

صبح برخاسته پس از خوردن چایی به همراهی آن دوست محترم به بازار رفتیم . قدری در دکان نشسته صحبت کردیم . گفت : میل دارید برویم قدری بگردیم ؟ گفتم : چه عیب دارد . رفتیم به کاروانسراهای تجارنشین . خیلی جاهای معتبر و با شکوه بودند . به اندکی ملاحظه معلوم شد که در این شهر تجارت عمده ای هست و مردم هم به تجارت مایلند، ولی چه سود که همه امتعه خارجه است . از امتعه داخلیه نشانی دیده نمی شد مگر در بعضی جاهای گوشه و کنار، که آن هم عبارت از تنباکو و حنا و چیت و همدان و چادر شب یزد و کرباس نایین بود آن وقت فکر کردم که شیاطین فرنگستان به قوت علم همه ساله چه قدر پول از این مملکت بیرون می کشند .

پرسیدم برادر، اگرچه مملکت شما را چنانچه شاید و باید هنوز ندیده ام اما از ازدحام بازار و جمعیت مترددین معلوم می شود که شهر بزرگی است . حال بگویید ببینم در این شهر هیچ گومپانی و شرکتهای بزرگ هست یا نه ؟ گفت : ابدا گومپانی و فلان نیست . گفتم : عجب عالمی است . در شهری بدین بزرگی چگونه می شود گومپانی نباشد . امروز معاملات بزازی و خرازی و بقالی با دست تنها پیش نمی رود تا چه رسد به تجارت . آیا این مردمان با وجود این همه روابط تجارتی با خارجه به چه سبب به منافع شرکتهای بزرگ و گومپانیها پی نبرده اند ؟ گفت : تبریزیان را شما نمی شناسید . اینان همه تمام "یک من " هستند . در میانشان هرگز "نیم من " پیدا نمی شود که پنج نفری یکجا جمع شده یکی را برای خودشان رئیس قرار داده به دستیاری همدیگر کار بزرگی را از پیش ببرند . هیچ یک از دیگری تمکین


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زین العابدین مراغه ای از کتاب سیاحت نامه ابراهیم بیگ 19ص

تحقیق درباره عصر مدرن و شکوفایی اقتصادی 20 ص

اختصاصی از فایلکو تحقیق درباره عصر مدرن و شکوفایی اقتصادی 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

بررسی کتاب << آغاز وفور: چگونه جهان مدرن رونق یافت

عصر مدرن و شکوفایی اقتصادی>>

مسعود فاضلی

 

نیم نگاه

حق مالکیت آغاز تمامی حقوق است. یونان تا زمانی نظامی دموکراتیک داشت که توانست هزاران خرده مالک کشاورز را حفظ کند. تمرکز تدریجی مالکیت زمین، شکل گیری زمین داری بزرگ و نابودی خرده مالکان باعث شد که کشاورزی یونان به تدریج بر نیروی کار بردگان تکیه کند. این در نهایت به زوال دموکراسی انجامید .

در انگلستان نیز انقلاب صنعتی بدون احترام به حقوق آریستوکراسی زمین دار، که از جنبش ماگنا کارتا magna carta نشات گرفت، اتفاق نمی افتاد. اشراف توانستند مانع از استبداد پادشاهی شوند. برای نخستین بار پذیرفته شد که پادشاه مافوق قانون نیست .

ویلیام برنستین، نویسنده کتاب «آغاز وفور: چگونه جهان مدرن رونق یافت»۱ معتقد است که از نیمه های قرن هجدهم تا نیمه های قرن نوزدهم تغییرات بنیادی و شگرفی رخ داد که جهان مدرن را آفرید. این تحولات، به جهت ژرفا و اهمیت، حتی از تغییرات چند دهه اخیر دوران سازتر بوده اند. هر چند چنان که خواهیم دید انقلاب های تکنولوژیک مهمی در این دوران روی داد، آنچه این دوران را اساسا متمایز می سازد ظهور نهادهای مدرن سرمایه داری است. برنستین می گوید که تجارب ناموفق کشورهای جهان سوم و همچنین کشورهای کمونیستی گواه آن است که احداث کارخانه به تنهایی مدرنیته نمی آفریند. مدرنیته مستلزم نهادهایی مانند پذیرش حق مالکیت، بینش علمی و دسترسی به سرمایه یا اعتبار است. نقش دولت در این عرصه به راستی کلیدی است. برنستین با انگاره «بازار آزاد» مخالف است. دولت باید در اقتصاد مداخله کند، اما این مداخله باید در جهت ایجاد و گسترش نهادهای سرمایه داری باشد. به عبارت دیگر دولت باید رشد اقتصادی را مقدم بر توزیع عادلانه درآمد و یا دموکراسی بداند. دموکراسی پدیده ای است که به اعتقاد برنستین به دنبال رشد اقتصادی رخ خواهد داد .

بدین جهت او می گوید که فرانکو در اسپانیا و پینوشه در شیلی، به رغم نقض حقوق بشر، نقش مترقی داشته اند، زیرا نهادهای سرمایه داری را آفریده اند. مهم این است که حکومت مطلقه باید از نوع دولت استبدادی غارتگر ماقبل سرمایه داری نباشد. این دولت ممکن است در مراحل آغازین نهادهای مدرن به استثنای دموکراسی را بیافریند. نباید فراموش کرد که ظهور سرمایه داری در اروپا نیز با حکومت های مطلقه ملازمت داشته است. دموکراسی به سیستم عقلایی و رشد اقتصادی نمی انجامد، برعکس، تفکر عقلایی و رشد اقتصادی به دموکراسی مجال رشد خواهند داد. به این نکته باز خواهیم گشت. برنستین کتاب را با این سئوال آغاز می کند که چرا امپراتوری روم و یا دولت شهرهای تجاری ونیز و فلورانس نتوانستند ماشین بخار و یا برق را اختراع کنند چه عاملی در دوره معینی به اختراعات و پروژه های مهمی مانند کانال کشی مدرن، ماشین بخار و تلگراف انجامید چرا این دگردیسی بنیادی اقتصادی اجتماعی در دوره ای خاص ۱۸۵۰ ۱۷۳۰ روی داد چرا، به ترتیب زمانی، هلند، انگلستان و آمریکا پیشاهنگان این انقلاب ها بوده اند چه عاملی کشورهای توسعه نیافته را از توسعه بازداشته است برنستین می گوید که در دوره کوتاهی سرعت حمل ونقل متجاوز از ده برابر افزایش یافت و سپس، با اختراع تلگراف، ارتباط فوری و بی واسطه برقرار شد. همزمان با افزایش سرعت، هزینه حمل ونقل به طرز محسوسی کاهش یافت. باید به خاطر داشت که نه رنسانس و نه عصر روشنگری مستقیما به این تحولات منجر نشدند. گرچه نمی توان منکر اهمیت تفکر و هنر شد، این سرمایه داری بود که جهان را دگرگون ساخت. تا سال ۱۸۲۰، درآمد سرانه جهان رشد قابل ملاحظه ای نداشت. برای چند قرن پس از سقوط روم، ثروت اروپا عملا تنزل یافت و برخی از مهارت ها و تبحرهای تکنولوژیک روم، مانند سیمان سازی، برای قرن ها به فراموشی سپرده شد. ممکن است گفته شود که پس از سقوط روم، چین و تمدن اسلامی دستاوردهای بسیار داشته اند. برنستین ضمن پذیرش این بحث می گوید هیچ یک از این تمدن ها نتوانستند به طور جدی سطح رفاه و درآمد سرانه اتباع خویش را افزایش دهند. حال آنکه در دویست سال گذشته، درآمد سرانه کشورهای پیشرفته صنعتی بیش از ده برابر افزایش یافته است. هرچند شکاف ثروت جوامع ثروتمند و فقیر در بسیاری موارد عمیق تر شده است، در غالب کشورهای کم توسعه نیز درآمد سرانه رشد قابل ملاحظه ای داشته و فقر مطلق در بسیاری جوامع ریشه کن شده است. درآمد سرانه امروز مکزیک بالاتر از درآمد سرانه انگلستان یک سده پیش است .

چه عواملی این رشد بی سابقه را ممکن ساخته اند برنستین از چهار عامل نام می برد: «حق مالکیت»، «متد علمی و عقلایی»، «دسترسی به سرمایه و اعتبار» و «شتاب روزافزون ارتباطات». برخی از این عوامل به تناوب در گذشته نیز وجود داشته اند. اما مجموعه این چهار عامل، نخست برای دورانی در هلند قرن های شانزدهم و هفدهم ظاهر شد و سپس به شکلی پایدار در انگلستان قرن های هفدهم و هجدهم مستقر

شد.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره عصر مدرن و شکوفایی اقتصادی 20 ص